اولين پياده روي سروشا
ديروز 22 بهمن يكي از بهترين روزاي زندگي من بود . از همه جهت . ظهر همسري پيشنهاد داد هوا خيلي خوبه بريم بيرون . هوا افتابي و گرم بود حاضرت كرديم ميخواستيم براي اولين بار بيرون راه بري . رفتيم خونه ماماني تا كفشات رو برداريم . تو راهرو كفشت رو پات كرديم . همه ( ماماني ، خاله بابايي هم كه تو حياط بود )سرشون رو از پنجره راهرو بيرون اورده بودن تا راه رفتنت رو تو حياط ببينن . تا گذاشتمت زمين با ذوق شروع كردي به راه رفتن . دوست داشتي سمت خاصي نبرمت و كنترل دست خودت باشه . چقدر همه ذوق كردن . فدات بشم . حيف دوربين همراهمون نبود . سوار ماشين شديم و به پيشنهاد بابا رفتيم طرف سد . بابا ماشين رو دورتر پارك كرد تا مسير اسفالت براي پياده...
نویسنده :
ليلا
9:31