سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

اولين پياده روي سروشا

ديروز 22 بهمن يكي از بهترين روزاي زندگي من بود . از همه جهت .  ظهر همسري پيشنهاد داد هوا خيلي خوبه بريم بيرون . هوا افتابي و گرم بود حاضرت كرديم ميخواستيم براي اولين بار بيرون راه بري . رفتيم خونه ماماني تا كفشات رو برداريم . تو راهرو كفشت رو پات كرديم . همه ( ماماني ، خاله  بابايي هم كه تو حياط بود )سرشون رو از پنجره راهرو بيرون اورده بودن تا راه رفتنت رو تو حياط ببينن . تا گذاشتمت زمين با ذوق شروع كردي به راه رفتن . دوست داشتي سمت خاصي نبرمت و كنترل دست خودت باشه . چقدر همه ذوق كردن . فدات بشم . حيف دوربين همراهمون نبود . سوار ماشين شديم و به پيشنهاد بابا رفتيم طرف سد . بابا ماشين رو دورتر پارك كرد تا مسير اسفالت براي پياده...
23 بهمن 1391

13 ماهگي

مامان ( كامل و شمرده ) بابا د د نا نا ( ناي ناي) د   ( دست ) نه  نه  ( نه گفتن رو خوب بلده ) داي ( دايي) به به داخ ( داغ ) جيز ني ني و اخرين كلمه اي كه تازگي ادا ميكنه : قا قا ( بين ق و گ تلفظ ميكنه ) يعني آقا     يه صداهاي خاصي هم براي كلمات مشخص داره مثلا براي لي لي حوضك وقتي با انگشتاش بازي ميكنه با يه صداي خاص شروع ميكنه . يا براي اتل متل ا ا ميگه . دخترم عاشق كتاب ميوه هاشه كه نشسته يا در حال راه رفتن كتابش رو ورق ميزنه و ميخونه . واي از وقتي كه كتابش رو برميداره و به من نشون ميده و مياد بغلم كه وقتي بغلم نشسته و هي بوسش ميكنم براش بخونم . توي غذا خوردن خيلي شيطون شده و اصر...
17 بهمن 1391
1